طایفه بختیبُخْتی، طایفه، از طوایف قدیمی کرد میباشد. محل زندگی آنان در جنوب شرقی آناطولی نیز به این نام خوانده میشود. این واژه به صورت بُهتان /بُختان/ بوتان نیز تلفظ میشود. ۱ - پیشینهدر قرنهای گذشته، گزارشهای گوناگونی درباره تیرههای طایفه بختی داده شده است. در قرن یازدهم، مهمترین تیره آن را بَراَسبی نامیدهاند. [۱]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۵۹، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
در گذشته، این طایفه چهارتیره بوده است: سَنْدی با هزار مرد جنگی، محمدی با ششصد مرد جنگی، راسْنی (داسْنی) با هزار خانوار در موصل و پانصد خانوار در عَقْرَه، و دَنبکی (دَنیکی) با هزار خانوار. [۲]
محمد مظفر زنگنه، دودمان آریایی کرد وکردستان، ج۱، ص۱۷۰، تهران (بی تا).
مردوخ [۳]
محمد مردوخ، کتاب تاریخ مردوخ، ج۱، ص۸۰، تهران (بی تا).
نیز از همین تیرهها نام برده است، اما با سه هزار خانوار که اکنون در دیگر طوایف پراکندهاند. عزاوی هنگام صحبت از طوایف عرب، از طایفه بختی نیز نام برده، اما به موجودیت کنونی آنها اشاره نکرده است. محل سکونت بختیها به نام آنان بهتان خوانده میشود. این طایفه مقارن اواخر حکومت اموی در کوههای سِنجار و جزیره ابن عُمَر و حَکاری زندگی میکردند. [۵]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۲۶، پانویس ۳، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
یاقوت حموی به نقل از ابن اثیر، زَوَزان را مسکن آنان میداند و میگوید که این منطقه از موصل دو روز راه است و حدود آن از سویی به اَخلاط و از سوی دیگر به آذربایجان تا اول سلماس میرسد. به گفته او این منطقه ارتفاعات بلندی دارد، و قلاع مستحکمی، از جمله قلعه جُرْذَقیل، مرکز حکومت آن به شمار میآمد، و قلعه اِرْمِشاط، محل سکونت قبیله (تیره) براسبی، [۸]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۵۹، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
در آنجا قرار داشت. جزیره (جِزیره) پایتخت امارت بوتان بود. [۹]
کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
در بهتان رودی به همین نام جریان دارد که پس از عبور از درون سِعِرد با رود بِتْلیس و رودهای دیگر به دجله میریزد. ویگرام، کشیش و سیاح انگلیسی، که در قرن سیزدهم /نوزدهم از منطقه بهتان دیدن کرده است، آن را سرزمین ناشناخته و زیبایی خوانده است که ساکنان آن برای وی ایجاد وحشت کردند.۲ - دین و مذهب کردهاکردها عموماً مسلمان و شافعی مذهباند، اما برخی از بختیها مذهب یزیدی دارند [۱۰]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۲۶، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
که متأثر از ادیان باستانی سرزمین بابل و آشور و ادیان یهود و نصاری و اسلام است، در عقاید آنان آثاری از مانویت و دین زرتشتی نیز وجود دارد. [۱۱]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۵۷ ـ ۶۵، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
۳ - لهجه بختیهامعلوم نیست لهجه بختیها از کدام شاخه زبان کردی است، اما از آنجا که ادموندز لهجه بوتانی شمالی را یکی از لهجههای مردم این ناحیه دانسته و ملای جِزری (جزیری) نیز، که از عشیره کرد بختی بود، به لهجه کُرمانجی (بوتانی شمالی) شعر میسرود ( [۱۲]
بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج ۱، ص ۱۸۵ـ۱۹۲.
)، شاید بتوان حدس زد که گویش بختیها به کردی کُرمانجی بوده است.۴ - نسب طایفه بختیبرخی مطالب بازمانده از گذشته این طایفه به افسانه نزدیک است، به قولی، کردان از اولاد دوبرادر به نام بُخْت و بَجَناند که بر سر حکومت جِزیره با یکدیگر نزاع داشتند و سرانجام حکومت جزیره از آنِ بخت شد [۱۳]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۲۰۸، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
و به قولی دیگر، در قرن هفتم پیش از میلاد دستهای از مردم ساکن در حوالی دریاچه اورمیه به این منطقه کوچ کردند [۱۴]
درک کینان، کردها و کردستان، ج۱، ص۶۵، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
و کوههای بالای بینالنهرین جایگاه مردمی بود که همواره با بابل و آشور در جنگ بودند. [۱۵]
درک کینان، کردها و کردستان، ج۱، ص۶۶، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
مسلم است که بختیها پس از سقوط آشور تحت حکومت دولتهای مسلط آن زمان درآمدهاند. مینورسکی طایفه بختی را به هفتان بخت (هفتواد/ اِسْتَوَذ) منسوب دانسته است. بیشترین اطلاع از تاریخ این طایفه به بعد از ظهور اسلام باز میگردد، و حاکمان آن خود را منسوب به خالد بن ولید میدانستند [۱۶]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۵۶، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
لیکن این انتساب صحیح به نظر نمیآید. بختیها، که در جنگاوری زبانزد بودند، در زمان امویان توجه دستگاه خلافت را جلب کردند و به خدمت خلفا درآمدند و در شام جایگزین شدند، اما هنگام سقوط این خاندان، به سرزمین اصلی خود بازگشتند. [۱۷]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۲۶، پانویس ۳، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
۵ - فتوحات بختیهادر ۳۲۲، همراه طایفه بَجْناک و طوایف دیگر، به وَلیدَر، یکی از شهرهای قدیمی روم، حمله بردند و با محاصره و شکست رومیان، آنجا را تصرف و ویران کردند. سپس روانه قسطنطنیه شدند و پس از چهل روز محاصره و غارت بازگشتند. ۶ - جزیره امیرنشین بوتانجزیره، امیرنشین بوتان (بهتان) به حساب میآمد. [۱۹]
کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ج۱، ص۲۲، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
اولین امیر این طایفه سلیمان بن خالد بود. [۲۰]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۵۶، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
او نخستین امیر مسلمانی بود که از نیمه دوم قرن هفتم بر جزیره و منطقه بختی حکومت کرد. [۲۱]
محمد مردوخ، کتاب تاریخ مردوخ، ج۳، ص۳۰۷-۳۱۳، تهران (بی تا).
از آن پس ولایت بختی به دست این خاندان افتاد، [۲۲]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۶۰، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
که به خاندان عزیزان مشهور بودند. پس از سلیمان بن خالد پسرش، امیر عبدالعزیز، به امارت رسید (۶۸۰) و اعقاب او تا ۹۹۹ و اوایل قرن یازدهم بر این منطقه حکومت داشتند. [۲۳]
محمد مردوخ، کتاب تاریخ مردوخ، ج۳، ص۳۰۷ـ۳۱۳، تهران (بی تا).
۷ - وضعیت سیاسیطایفه بختی و حاکمان آن در دورههای مختلف برای حفظ استقلال خود کوشیدند و در برابر قدرتهای برتر کمتر تسلیم شدند، چنانکه در ۷۷۶، پس از آنکه تیمور بغداد را فتح کرد، امیر شیخ کردی، از طایفه بختی و حاکم جزیره، و عزّالدین، امیر جزیره، نزد تیمور رفتند و از او رخصت خواستند، اما در بازگشت از فرمان وی سرباز زدند. [۲۴]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۴، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
اوزون حسن پس از تسلط بر جزیره در ۸۷۵، بسیاری از اعیان بختی را به قتل رساند، [۲۵]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۶۶، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
اما امیرشرف به یاری طایفه بختی، حکومت جزیره را به دست گرفت. [۲۶]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۶۶ـ۱۶۷، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
با قدرت گرفتن صفویه، کردستان به مدت سه قرن محل نزاع و کشمکش میان دولتهای ایران و عثمانی بود، اما حاکمان جزیره، بی اعتنا به این دو دولت، براین سرزمین حکومت میکردند [۲۷]
واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ج۱، ص۳۴۸، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش.
و با آنکه شاه اسماعیل بارها به جزیره لشکر کشید، نتوانست امیرشرف را شکست دهد. [۲۸]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۶۷ـ ۱۶۸، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
امیرشرف با کمک امرای بختی به حکومت خود بر جزیره ادامه داد. [۲۹]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۶۸، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
در این زمان طایفه بختی به یاری ملک خلیل به قلعه اَسْعَرْد لشکر کشید و آن را از قزلباش بازپس گرفت، [۳۰]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۷، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
و پس از کشته شدن زینَل بیک، که رستم پاشا، وزیر سلطان عثمانی در (۹۹۱)، او را به جای امیرشرف به حکومت جزیره رسانیده بود، [۳۱]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۳۵، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
[۳۲]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۴۲، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
[۳۳]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۷۰، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
بَدِربیک برای حکومت انتخاب شد. [۳۴]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۱، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
پس از مرگ بدربیک، این طایفه همچنان از توجه جانشینان او برخوردار بود. [۳۵]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۱۷۲ـ۱۷۶، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
در واقع، جانبداری طایفه بختی، در جنگ یا عزل و نصب امیران محلی آن ناحیه نقش تعیین کننده داشت. [۳۶]
شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۷۰، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
۸ - امیرنشینهای خودمختاراستقلال طلبی و غیرقابل دسترس بودن محل سکونت بختیها سبب میشد که علی رغم سیاست مرکز گرایی حکومتهای ایران و عثمانی، امیرنشینهای خودمختاری، از جمله بوتان، تا قرن سیزدهم وجود داشته باشند. در ۱۲۵۳ و ۱۲۶۹، دولت عثمانی این امیرنشینها را سرکوب کرد و به نظارت حکومت مرکزی خود درآورد. این سرکوبها به قیامهایی چون قیام ایالت بوتان انجامید. [۳۷]
کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۵۷، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
درقرن سیزدهم، رؤسای طایفه بختی در مبارزات مردم منطقه نقش مؤثری داشتند. [۳۸]
کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
در ۱۲۵۹، امیر بدرخان، از خانهای مقتدر منطقه و رئیس موروثی این طایفه [۳۹]
کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ص ۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۴۰]
محمود دُرّه، القضیّة الکردیّة، ج۱، ص۱۴۲، بیروت ۱۹۶۶.
بر ترکان شورید [۴۱]
درک کینان، کردها و کردستان، ج۱، ص۶۹، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش.
اما سرکوب شد، و پس از او برادرزاده و سپس فرزندانش سر به شورش برداشتند. بختیها در بسیاری از دورهها، تاریخ مدونی ندارند، هرچند با جنگاوریشان در سرنوشت سیاسی منطقه نقش مؤثری داشتهاند.۹ - مشاهیر طایفه بختیاز علما، فلاسفه و مشاهیر منطقه بوتان و طایفه بختی میتوان از ابوالحسن عَدُوی شمشاطی جزری (جزیری)، علی بن خطاب جزری، مشهور به الشیخ الصالح، و ملااحمد جزری، مشهور به ملای جزری، نام برد. [۴۲]
بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج ۱، ص ۶.
[۴۳]
بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج ۱، ص ۵۲.
[۴۴]
بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج ۱، ص ۱۸۵ـ۱۹۲.
۱۰ - فهرست منابع(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/۱۹۶۵ـ۱۹۶۶. (۲) سیسیل جی ادموندز، کردها، ترکها، عربها، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۶۷ ش. (۳) شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش. (۴) محمود دُرّه، القضیّة الکردیّة، بیروت ۱۹۶۶. (۵) شمس الدین سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/۱۸۸۹ـ۱۸۹۸. (۶) عباس عزاوی، عشائرالعراق، بغداد ۱۹۳۷ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش. (۷) کندال، عصمت شریف وانلی، و مصطفی نازدار، کردها، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش. (۸) کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۳ ش. (۹) درک کینان، کردها و کردستان، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران ۱۳۷۲ ش. (۱۰) محمد مردوخ، کتاب تاریخ مردوخ، تهران (بی تا). (۱۱) بابامردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش. (۱۲) محمد مظفر زنگنه، دودمان آریایی کرد وکردستان، تهران (بی تا). (۱۳) واسیلی نیکیتین، کرد و کردستان، ترجمه محمد قاضی، تهران ۱۳۶۶ ش. (۱۴) ویلیام ویگرام، مهدالبشریة الحیاة فی شرق کوردستان، ترجمه جرجیس فتح اللّه، بغداد ۱۹۷۱. (۱۵) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ بیروت ۱۹۷۹. (۱۶) EI , sv،، Kurds, Kurdista ¦ n, Ë Ë Ë History'' (by VMinorsky) ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «طایفه بختی»، شماره۶۴۹. |